کاش میشد بازی رو از اول شروع کرد،از اول اول.کاش میشد هر موقع خسته شدی به مربی میگفتی که میخوای از زمین بیرون بری و استراحت کنی،کاش میشد آدم پستش رو تو زمین عوض میکرد و وقتی میرفت تو یه پست دیگه بازی میکرد همه اون رو تو پست جدیدش قبول میکردن و میپزیرفتن.کاش میشد واسه یه مدت گم میشدی و هر موقع که برمیگشتی بازجویی نمیشدی.کاش میشد با صدای بلند تموم احساساتت رو بلند بلند میگفتی،هیچ کس تو رو دیوونه نمیدونست. کاش میشد واسه یک ساعت ،فقط یک ساعت همهٔ مردم دنیا باهم دوست میشدن،۱۰۰در صد خالصانه .فقط واسه یک ساعت نه بیشتر،اون موقع چی میشد؟؟مثل این earth hour که یک ساعت همه لامپ شون رو خاموش کردن،این هم مثل اون. نتایج آماری ش چی درمیاد؟چند نفر کشته نمیشدن؟چند نفر اعدام نمیشدن؟چند تا بچه بی سرپرست نمیشدن؟چند تا خونواده از هم پاشیده نمیشدن؟چند تا گرسنه سیر میشدن؟ چقدر کارخونههای تسلیحات و اسلحه سازی ضرر مالی میکردن؟فقط یک ساعت ،یک ساعت. از دیشب دارم به این موضوع فکر میکنم.خیلی داستانها تو این یک ساعت پیش میاد،کلی میشه باهاش کتاب نوشت.چه صحنه هائی میشه دید.فقط تو این یک ساعت.
Monday, April 6, 2009
یک ساعت دوستی
سلام به دوستی که ۱۲ ساله که ندیدمتون
بعضی آدمها فقط یه دوره کوتاه میان تو زندگیت و میرن،کار خاصی هم نمیکنن،رابطه خاصی هم باهاشون نداری ولی خودشون رو هک میکنن تو ذهنت و واسه همیشه موندگار میشن،چون اونها آدمهای خاصی هستند.شاید چون روحشون با روحت یه جورأی رابطه برقرار میکنه ، با اینکه فرسنگها باهشون فاصله داری ولی اکثر وقتها جلو چشمت هستن،خوابشون رو میبینی و هر از گاهی باهاشون تو دلت یواشکی درد دل میکنی.واسه من،نمیدونم چند تا ،ولی خیلیها اومدن و موندگار شدن،با وجود اینکه دیگه تو زندگیم ندیدمشون دیشب تا صبح خوابتون رو دیدم.تا خود صبح ،
Subscribe to:
Posts (Atom)