چند روز پیش انتخابات GSU بود ،واسه توضیحات راجع به کارش میتونید به لینکش مراجعه کنید.ولی به صورت الهساب GSU یه نهادی که مربوط به دانشجویان مقطع فوق به بالاست و در واقع Graduate Student Union . واسه کارهای صنفی و علمی و اentertainment و fund و بیمه درمانی و .. خیلی چیزهای دیگه این سری از دانشجوها رو حمایت میکنه ...
داشتم میگفتم،خلاصه اینکه بعدا متوجه شدم که پارسال سال دومی بود که این دوستان ما که یه سری از برادران که مال یه کشوری شرقی تر از ما هستن این گروه واسه سال دوم که دارن انتخاب میشن.خوب اولش با خودم گفتم که که اینجا کانادا ه و دمکراسی ا از این حرفها هر کسی حق داره که کاندید بشه و هر کسی حق داره که رای بده یا نده. بعد وقتی تو کارهای اداری با این دوستان افتادم،دیدم که چقدر ریلکس هستن و یه حقوق میگیرند و عملا هم کاری نمیکنن.خیلی ایدیها هست که به ذهن من تازه وارد میاد که میشه واسه دنشجوها انجام داد ولی نمیدونم چرا به ذهن این دوستان تا الان نیومده و مثلا واسه یه موضوع مثل بیمه خدمات درمانی که در واقع یه بیمه پوششی واسه دانشجوها محسوب میشه،تازه بعد کلی سال که گذشته ظاهرا از امسال این رو واسه graduate ها تصویب کردن که همون بیمه هستش که چند سال قبلش واسه undergraduate تصویب شده بود و داشتن ازش استفاده میکردن. حالا اینها که میگم خیلی مهم نیستن ،غرض این بود که بگم که عملا این دوستان ما کار خاصی انجام نمیدادن.تا اینکه امسال شد من دوباره دیدم که همون آدمها دوباره واسه بار سوم اومدن کاندید شدن این بار جاهاشون رو عوض کردن،مثلا اون که پست علمی رو داشت رفته واسه مالی کاندید شده ،اون که پست مالی رو داشت رفته واسه داخلی کاندید شده،و تبلیغ پشت تبلیغ،دقیقا مثل ایران.بعد فهمیدم که چون بیشتر از ۲ سال نمیتونی تو یه پست بمونی آقایون فقط جاهاشون رو عوض کردن و همون گروه دوباره میخوان که رای بیارن. ولی امسال یه اتفاق افتاد اون اینکه ،من یه هو متوجه شدم یه گروه از دوستان سفید ما همشون اومدن کاندید شدن و اونها هم دارن واسه خودشون تبلیغ میکنن،برام قضیه جالب شد.چون من واقعا پارسال به این فکر افتادم که چرا هیچ کسی به نظر واسش مهم نمیاد که اینها کار خاصی نمیکنن و فقط حقوق رو میگیرند و خیلی هم به وظیفه شون عمل نمیکنن.و گفتم که خوب ما چون عادت داریم که تو کشورهای خودمون همیشه همینطوری پس ما که خیلی نباید حساس باشیم ولی این دوستان سفید چرا هیچ عکسلعملی از خودشون نشون نمیدان. یه هو تو هین انتخابات دیدم بابا این جماعت کمی تیره ، دارن خودکشی میکنن! تبلیغ پشت تبلیغ ،تا جایی که یکیشون همراه با یه خانوم دیگه هموطن خودش اومده بود دم در هر اتاق ، اختصاصی کارت تبلیغاتی خودش رو میداد و خودش رو معرفی میکرد،بعد دیدم که از طرف جامعه مسلمین ایمیل اومد که به این دوستان رای بدید و حمایتشون کنید.من احساس کردم که قضیه خیلی جدی شده واسشون ،تو فیسبوک ،تو ایمیل دپارتمان ،تو ایمیل جنرال دانشگاه، خلاصه هر کجا که بگی اسم این چند نفر دوستان شرقی ما بود که به اینها رای بدید.و تا یک ساعت مونده به پایان رای گیری تقریبا از تمام نیروهای خودشون رو بسیج کردن،فکر میکنید نتیجه چی شد؟ هیچ کدومشون رای نیاوردن ،حتا یک نفرشون،و تمام اون دوستان سفید ما جایگزین اونها شدن!! کلا این برنامهها که تو دانشگاه پیش میاد ،و کلی از دوستان international ما توش شرکت میکنن و حضور دارن ،خیلی شدید یاد مملکت خودم میفتم ،اخلاقها ،رفتارها ،جالب اینجاست که اینجا اومدن ولی همون مدل زندگی و تفکر رو دارن ،که البته طبیی ولی نباید همون قاب رو واسه اینجا درست کنید ،چون جواب نمیده ،نمیشه همونطوری رفتار کرد و انتظار داشته باشی که کسی نفهمه و هیچ پاسخی نده ،اینجا یه پاسخ ه تقریبا دندان شکن به این دوستان داده شد که بابا اگه کار نکنی و مسئولیت پذیر نباشی جایگاهی نداری ،حالا هر مدلی که میخوای باش.باند بازی و استفاده از مذهب و ،.. این حرفها نمیتونه اینجا جواب بده.
مثلا طرف میره تذکر پوشش درست به خانوم سفید اینجأیی میده ،خوب خنده دار که چه عرض کنم ،گریه داره،بابا اگه تو مملکت خودت این کارها هم قانونی هم درست هم ثواب داره ،تو اینجا اومدی ،اینجا آاا خوب این رو بفهم که تو نمیتونی اون قاب درست یا غلط ذهنیت رو اینجا پیاده کنی به اسم مذهب ،به اسم هر چی که میخوای اسم بذاری روش و نکته مهم اینه که این نوع کارها یعنی همون امر به معروف و نهی از منکر خودمون اینجا یه جرم اساسی محسوب میشه و جرم سنگینی هم هست.اصلا ساده نیست و به شدت باهاش برخورد میکنن. و همین برادر ما کلی دچار دردسرهای قانونی شدن. خلاصه اینکه فکر کنم خیلی طول بکشه که این قابهای ساخته شده تو ذهن من و مثل من از بین بره ،چون به طور ناا خوداگاه ساخته شده،و کلی باید با ذهن باز رفت سراغشون و کشیدشون پأیین و یه قاب جدید ساخت. و اینطوری که من میبینم فراگیر خیلی از آدمهای دیگه متعلق کشورهای دیگه خصوصا همسایگان غربی و شرقی و جنوبی ما میشه انگار آب و هوای اونجاها میبره که اینطوری باشیم!! و هر جایی که میریم سعی میکنیم اونها رو تو قاب خودمون جا بدیم ،نه اینکه خودمون رو مطابق با قوانین اونها کنیم.