به این لینک اگه میتونید نگاه کنید.
منظورم اینه که اگه میتونید بازش کنید، لطفا نگاه کنید.
تو یه کنفرانسی بودم، اینقدر آدمهای جالب و خلاق و آدم حسابی دیدم، که اصلا کلی وقت بودم کم از این آدمها دیده بودم، واقعا اینکه میگن تحت تاثیر جدی جدی قرار گرفتن از شخصیت آدمهای اطراف، واقعا من تحت تاثیر قرار گرفتم.
احساس کردم که خوب من کیم؟
یعنی من هم یکی مثل اونها با همون انرژی و شاید پتانسیل اولیه ،
ولی خوب اونها واقعا قابل تقدیر بودن و کلی به نظرم آدم هیی بودن که از همه قابلیتهاشون و توانایی شون استفاده کرده بودن.
یکی اومده بود، رفته بود تو هند، تو یه روستأیی، واسه بچه ها، اونها که زیر ۱۳-۱۴ سال بودن، یک برنامه ریزی به شدت جالب کرده بود، که وقتشون رو به جای اینکه تو کوچه و خیابون و تو خاک بعضی و ...تلف کنن، بیان این کار رو بکنن:
اومده بود، تو میدون روستا، به صورت یه میدون گاهی، دور تا دور کامپیوتر چیده بود، تو یه ارتفأیی که بچهها قدّشون برسه، در واقع یه سری مانیتور با یه سری برنامههای ثابت روی هر کامپیوتر، از بعضی گرفته تا یه سری برنامههای کامپیوتری که بچهها میتونن باهاش کار کنن، بعد گذاشته بود،که بچهها بیان با این دستگاهها کار کنن، بازی کنن، و یاد بگیرن کامپیوتر رو.،
تنها مصرف اون هم برق بود، که اون هم خیلی کم مصرف داره کامپیوتر ها..
بعد یه گزارش مستند آورده بود، که نشون میداد بچهها تو صفف بودن ،هر روز تو صفف میرفتن میایستادن دم این کامپیوترها شروع میکردن به بازی کردن و کار با کامپیوتر، و نکته با مزه اینجا بود که همه این کامپیوترها یه شلتر داشت که ارتفاع این سقف ماکزیمم تا حدود یه بچه ۱۲-۱۳ ساله میشد، اینطوری این باعث میشد که بزرگترها نتونن بیان اونجا و با جای بچهها بازی کنن یا اجازه ندان که بچهها بازی کنن، ..
بعد میگفت که تو این روستا با همین کار خیلی ساده ، کلی از بچههای روستا ترغیب شدن که کامپیوتر یاد بگیرن یا بعد به خاطره اینکه بتونن با برنامه هاش کار کنن، به درس و مشقشون علاقه بیشتری نشون بدن و تشویق بشن که مدرسه رو ادامه بدن و کلا ذهن شون فعالیت بیشتری انجام بده،
یکی دیگه بود، رفته بود، تو روستاهای دور افتاده تو یه کشور افریقأی، اومده بود، شروع کرده بود، به چند تا از دخترهای اون روستا به صورت مداوم کتاب خود آموز داده بود، و به ازای اون وقتی که دخترها میذاشتن که کتاب بخونن، به خانواده شون پول داده بود که یعنی انگار که دخترشون داره کار میکنه، ولی این کار ،فقط خوندن کتاب بود، ..بعد کم کم که سواد یاد گرفته بودن، اومده بود، کتابهای ساده در زمینه بهداشت و مراقبت از خانواده و بهداشت شخصی و مسائل جنسی و اینها رو داده بود، گفته بود که حالا شماها برید به چند تا دیگه یاد بدید، و در قبالش یه کمک کوچیکی همین منوال به خانواده بقیه کرده بود، ائک بزارن دخترشون این وقت رو بذاره و اطلاعاتش بره بالا،
میگه آمار داد که تو یه یه زمان خیلی کمی سطح بهداشت تمام خانوادههای اون روستا چند در صد رشد خیلی خوبی کرده بوده، یعنی با همین چند نفر اون هم زنان اون روستا..
یعنی کلا مجنون شدم وقتی اون گزارشها رو میدیدم، و اون آدمها رو ،که با یه حرکت خیلی ساده و بنیادی ، کلی در حد وحشتناک بالایی، یه تاثیر خیلی خیلی زیادی میزارن رو یه گروهی از جامعه و اینقدر میتونن تحول ایجاد کنن.
واقعا آفرین، من وقتی اونها رو میدیدم، کلا اشّک هام همینطوری نا خود آگاه میاومد، اینقدر تحت تاثیر قرار گرفته بودم.
یه گزارش رو به صورت تیپیکال نشون دادن، و اینکه مقایسه کردن که اگه یه دختری رو تو یه منطقه محرومی بهش سود یاد بدیم، چی میشه، یا اینکه همون پول رو به پدر خانواده بدیم؟؟
بعد موازی نشون میداد که خوب این دختر اگه سود یاد بگیره ، قدم بعدی این رو انجام میده، بعد این رو انجام میده، بعد اینرو ،... و یهو میدیدی که یه تاثیر خیلی زیادی یه گروهی از اطرافیانش رو میتونه تاثیر زیادی بذاره،
و به صورت موازی اگه همون پول رو به پدر خانواده بدیم، قدم بعدی چی میشه، بعد چی میشه، بعد چی میشه،،، و آخرش شاید همون خود همون چند نفر هم از سوده این پول نتوننا استفاده طولانی مدت بکنن و میتونه خیلی زود از بین بره.
القصه:خواستم بگم که کلی آدمهای خلاق دور و بره ما هست و کلی خوش بحالشون و امیدوارم که من هم یه روزی یه کاری بکنم!