اگه دیدین یه روز ، یه آدم هایی تو زندگیتون هستن که تا الان مستقیم تو چشماتون نگاه نکردن، زیاد مکالمه طولانی مدت باهاشون نمیتونین داشته باشین، چون بعد چند دقیقه حرفتون تمام میشه، همیشه میبیننشون کنارتون ولی کمتر پیش اومده که دو نفری یه جایی قرار بگیرین و باهم صحبت کنین، ..... یا اگه هم حرفی پیش میاد، راجع به زندگی روز مره و آب و هوا و ..
خوب راجع به این آدم و رابطه آش با خودتون چی فکر میکنید؟
۱- ....
۲- .....
۳-.....
خوب شاید تو وحله اول فکر کنید، خوب این هم هست مثل همه، و به نظر نمیاد که خیلی هم چیز خاصی باشه
اولین ،دومین ، سومین ،....حدسی که در مورد این آدم و مدل رابطه ااش با خودتون میتونین بزنین هر چی هست به خودتون مربوطه و من کاری با اون قضاوتهای شخصی شما ندارم در مورد این مدل رابطه،
ولی بهتون پیشنهاد میکنم ،که در کنار این حدسیات، یه آیتم دیگه هم اضافه کنید:
۴- یه آدمی که خیلی دوست داره تو یه سطح عمیق تر باهاتون ارتباط برقرار کنه ولی نمیتونه، چون یه ترسی اون رو میکشه پایین
** و این ترس هم هیچ ارتباطی به شما نداره، یعنی منظورم اینه که شما باعث اون ترس نمیشید، اون خودش که این ترس رو واسه خودش ساخته
*** جنس این ترس هم در کالبد شکافیهای بعدی ،بیشتر معلوم میشه...
اینها رو اینجا واسه خودم نوشتم که به خودم و تو بگم که برداشت آدم از آدمهای مختلف ،همیشه طبق قاب مشخصی که واسه همه درست کرده ،پیش نمیره، یعنی اینکه میشه یه گزینه چاهارمی هم باشه و ما تا الان بهش فکر نکرده باشیم.