من این چیزأی رو که اینجا مینویسم ،نه از سر طرفداری یا علیه کاندیدای خاصی ،نمینویسم ،فقط یه موضوع کلی رو میخوام اینجا بگم،
این روزها به یه چیزأی دارم فکر میکنم،یاد یه روز هایی تو گذشته میافتم،خیلی با این سن و سالم ،نمیتونم مدعی باشم که روزهای زیادی دیدم ،تو زندگیم و شاهد خیلی صحنهها بودم ،ولی حداقل ۲۰ سال بعد انقلاب رو میتونم به یاد بیارم ،.
این روزها وقتی از دور میبینم که هر روز خیابونها شلوغ و شلوغ تر میشه و میشنوم که چه اتفاقاتی داره اون جا میفته ،یه جورایی دلم میلرزه،
من یه چیزی میخوام بگم و اون اینکه از یه طرف خوشحالم که این همه مردم تو قضیه انتخابات در گیر شدن و براشون مهم شده که باید رای بدن ،ولی یه نکته دیگه که ذهن من رو درگیر کرده اینکه ،این همه هیجان و احساسات که داره خرج میشه ،آیا پشت این همه هیجان ،حرفی از به نقد کشیدن کاندیدای مورد نظر یا بقیه کاندیداها میشه ؟؟ آیا همهٔ اونها که امروز میان خیابون مطالبات خودشون رو هم اعلام میکنن؟؟ و از کاندیداشون که دارن ازش حمایت میکنن میخوان که در مورد خواسته شون نظرش رو بده؟؟ آیا مطمئن هستن که اون کاندیدا همون آدم که اونها دنبالش هستن ؟؟ یا یه تصوری ازش شده و دقیق حرف هاش رو گوش ندادن؟؟
من یه چیزأیی به نظرم میاد و اون اینکه ،باز هم دچار احساسات شدیم.باز هم جو گیر شدیم. خوب البته یه موضوع واضحی که وقتی جایگاه نقد و آزادی اجتمأیی تو جامعه نباشه ،اون موقع تو یه فضائ مثل فضای انتخابات که جو آزاد تر و با محدودیت کمتر ،اون موقع شرایط جامعه به این صورت میشه و فقط خالی کردن تمام عقدههای چند ساله میشه که مقدار زیادی جو زدگی همراه میشه.
البته هیجان و شور و نشاط کاملا برای فضای انتخابات خیلی هم خوبه و کلی هم تو مشارکت مردم تاثیر داره و خیلی علامت خوبیه و من اصلا با این قضیه مشکل ندارم ،من میگم
آیا فکر و مطالبات عمیق تری پشت این همه هیاهو خوابیده؟؟ و اگر هست خوب الان که بهترین زمان برای مطرح کردن اون هاست آیا به روش هدفمند این مسائل مطرح میشه؟ یا فقط از این فضای آزاد استفاده میشه که بیشتر خودمون رو تخلیه انرژی کنیم و مثل یه بازی سطحی که فقط دنبال این هستیم که حریف نبره بهش نگاه کنیم؟؟
یعنی منظورم اینه که خوب این همه هیجان مطمئنا پشتش مطالباتی هست که حتما سالهاست بهش پاسخی داده نشده و داره خودش رو اینطوری و به این شکل نشون میده ،ولی این باید یه جوری مدون بشه و مکتوب بشه ،یعنی از یه ظاهر جو زده تبدیل به یه موضوع اساسی بشه.و از کاندیدا خواسته بشه.
یادم میاد تو انتخابات سال ۷۶ اصلا یه چنین فضائ نبود ،اینطوری که مردم بریزن تو خیابون و شعار بدن و این همه احساسات و هیجان و این جو گیر شدنهای اینطوری نبود،این میتونه به نظر من میتونه یه نشانه خوب باشه که خوب مردم همه درگیر انتخابات شدن و براشون مهم شده قضیه،ولی یه مورد دیگه که من حس میکنم اینکه ،خیلی به نظر میاد فضا هیچ جای واسه نقد کشیدن برنامههای هر کندیدأی واسش وجود نداره ،مطالبات اجتمأیی و سیاسی اونها که الان دارن میان بیرون اصلا راجع بهش حرفی زده نمیشه ،مردم خوشحالن واسه خودشون ،کسی نمیاد بگه که خوب ،من به این آقا رای میدم ،و اگه بخوام بدم ،برنامه هاش چیه؟ چه قول هأیی میده ،چه اصولی داره واسه خودش و ... احساس میکنم که فضا کمی هیجانش بیش از منطقش باشه و همه فقط میخوان که یکی بره ،خیلی خوبه که یکی بره ،ولی اونی که میخواد بیاد ،کی هست و چه برنامهای داره ،و اگه این سوال از طرفداران یکی از اون ۳ تا کاندیدای دیگه پرسیده بشه ،متهم به حمایت از اون یکی میشی و یا اینکه متهم میشی که چرا نمیفهمی که اون باید بره ،!!
خوب من آدم ساده و کم عقل و بی اطلاع قبول دارم که اون باید بره ،ولی خوب یه کم بیأییم باهم حرف بزنیم ،جو گیر نشیم،کمی برنامههای هر کاندیدا رو بالا پأیین کنیم ،و روش کامنت بذاریم .
من یه چیز دیگه هم حس میکنم ،اینکه ما بیأییم تو خیابون و شادی کنیم و هلهله کنیم و بخونیم و برقصیم و شعار بدیم و طنز بگیم و جوک درست کنیم،خیلی خوبه ،و کلی تو فضای انتخابات و مشارکت مردم تاثیر میذاره ،ولی یه نشانه دیگه هم هست ،اینکه ما اگه امکان بیرون ریختن انرژیهای جمع شده تو خودمون رو یه جای دیگه داشتیم ،اگه امکان تفریح و شادی و حرکتهای جمعی تو راه درست خودش داشتیم ،اون موقع، موقع انتخابات به جای اینکه جمع شدن و فان و تفریح و هلهله و ،،اینها رو با انتخابات مخلوط نمیکردیم ،میتونستیم تو فضای جدی تر انتخابات، رو انتخابات فکر کنیم.
اینکه همیشه به خاطر هر موضوعی ما سر کوب شدیم ،اجازه بروز احساساتمون بهمون داده نمیشه ،اجازه بیان انتقاداتمون در برابر حکومت داده نمیشه ،اون موقع بعد مسابقه فوتبال تو خیابون میأییم و اگه ببریم میرقصیم و میزنیم و میشکنیم و اگه ببازیم باز میأییم بیرون و میزنیم و میشکنیم ..
اگه موقع انتخابات بشه میأییم بیرون و شعار میدیم که " احمدی احمدی بیکاره سبزی داره میکاره ،"ای ول ای وله موسوی یله" یه رنگی مد میشه،و هر چند که اون کندیدا خوب هم که باشه ،ولی حرف هاش رو نمیشنویم،فقط چون مد شده بهش رای میدیم،من میگم رای بدیم ،به همونی هم که مد شده اگه دوست داریم رای بدیم ،چون مد اصولاً همیشه چیز بدی نیست ،ولی خوب روش هم فکر کنیم،و خواسته هامون رو هم ازش بخوایم.در معرض نقد قرارش بدیم ،و جوری باهاش بر خورد نکنیم که وقتی حرفی زد که به مذاق ما خوش نیومد یا تو یه سطح بالاتر ازش توقع داشته ایم و اون پأیین تر حرف زد یا عمل کرد ،همون بلای خاتمی رو سرش نیاریم،و با مغز نکوبونیمش زمین،اون رو به طور واقعی ببینیم ،همونطوری که خودش رو پرزنت میکنه ببینیمش ،نه اوطوری که ما دلمون میخواد.
همیشه سبز باشید:))
1 comment:
امید وارم اتفاق خوبی بیافتد.سبز سبز .منظورم موسوی نیست یک سبز واقعی
Post a Comment