بر باغ ما ببار!
بر باغ ما که خنده ی خاکستر است و خون
باغ درخت مردان،
این باغ باژگون.
ما در میان زخم و شب و شعله زیستیم
در تور تشنگی و تباهی
با نظم واژه های پریشان گریستیم .
در عصر زمهریری ظلمت ،
عصری که شاخ نسترن، آن جا،
گر بی اجازه برشکفد، طرح توطئه است!
عصر دروغ های مقدس
عصری که مرغ صاعقه را نیز
داروغه و دروغ درایان
می خواهند
در قاب و در قفس.
بر باغ ما ببار!
بر داغ ما ببار !
بر باغ ما که خنده ی خاکستر است و خون
باغ درخت مردان،
این باغ باژگون.
ما در میان زخم و شب و شعله زیستیم
در تور تشنگی و تباهی
با نظم واژه های پریشان گریستیم .
در عصر زمهریری ظلمت ،
عصری که شاخ نسترن، آن جا،
گر بی اجازه برشکفد، طرح توطئه است!
عصر دروغ های مقدس
عصری که مرغ صاعقه را نیز
داروغه و دروغ درایان
می خواهند
در قاب و در قفس.
بر باغ ما ببار!
بر داغ ما ببار !
2 comments:
دلم تازه شد راستی اگر شعر نبود یا به قول استاد نظم واژه های پریشان نبود
دعا کنیم که ببارد
Post a Comment