Thursday, March 27, 2008

خواب

.دیشب یه خواب بد دیدم ازوقتی اومدیم اینجا شبی نبوده كه خواب ندیده باشم .جالبه نه .واسه خودم خیلی جالبه خواب آدمهایی كه شاید سالی یكبارهم بهشون فكرنمیكردم ,نمیدونم ,ولی جالبه
امروزعكس های صدیق اینهارو كه واسه عید گرفته بودند ,مجید واسم ایمیل كرد ومن به جای اینكه خوشحال بشم كلی حالم گرفته شد. چقدرتوی این مدت كوتاه كه ندیدمش صورتش لاغرشده , یه جورای خیلی تكیده شده و وقتی
به" نون" گفتم مثل همیشه بهم خندید و......بگذریم.
امروزبازهم داره برف میاد. فعلا اینجا خبری ازبهارنیست. ومن هم كه حال وروزم.... فعلا پرازاسترسم ,فردا با استادم جلسه دارم .
خوش به حال "جی" كه همواره درحال فیلم دیدن وهمش میخنده