Tuesday, August 24, 2010

تصور کن

چقدر تکنولوژی خوبه،چقدر اینترنت خوبه،..

چقدر وبلاگ و وب سایت و وب نوشت و سایت مجازی و .... خوبه

چقدر فیس بوک و تویتر و .. خوبه

عکس‌های شیر شده تو فیس بوک رو میبینم، خبر‌های لحظه به لحظه هر کدومشون رو تو تمام سایت‌ها مینویسن، البته نه هر کدومشون، یه تعدادشون رو، اینکه هر زندونی سیاسی که میره زندون یا میاد، مرخصی، کلی‌ عکس و خبر و پیشواز و بدرقه..... اینکه هر موقع هستن یا نیستن ازشون یاد می‌شه، یه جوری واسه همه مخاطبان یاد آوری می‌شه که هنوز اون‌ها در بند هستن و باید که یادمون باشه که هستن و ازشون دفاع کنیم و .... کلی‌ از این حرکت‌های پیش رو و ساپورتیو ...

هر موقع ازشون خبری نمی‌شه، کلی‌ پیگیری و پیغام و نامه و مصاحبه با خبر گذاری داخلی‌ و خارجی‌....

اینکه هر کسی‌ رو که میخوان واسش حکم بدن، قبلش کلی‌ حرکت‌های پیگیرانه و نامه و پیغام به دادستان و تلاش برای برقراری ارتباط با قاضی و قوه قضائیه که تلاش کنن که


خیلی‌ خوبه، خیلی‌ خوبه،... و باید کلی‌ هم خبر رسانی بیشتر باشه، و بیشتر پیگیری بشه، از طرف همه

و این رو میدونم که با تمام این کار‌ها ،خیلی‌ خیلی‌ خیلی‌ زیاد راه طولانی‌ هست تا رسیدن به حق و ...

می‌شه گفت یه مسیر سخت و وحشتناک سخت جلو روی همه اون هاست که دارن واسه آزادی اون‌ها رسیدن به حقشون تلاش میکنین

حرفم سر این قسمت ماجرا نیست، یعنی‌ حرفم سر این نیست که حالا این حرکت‌ها نتیجه ش چیه،یا اصلا این هر کات کم هست یا زیاد، حرفم اصلا روی یه موضوع دیگه است

حرفم اینه...

کاش اون سال‌های بین ۶۰ تا ۷۰ هم فیس بوک، بود، کاش وبلاگ بود، کاش میشد ،هر خبری رو تو لحظه گذاشت رو سایت‌ها و همه ازش با خبر می‌شدن.کاش میشد اگه کسی‌ رو گرفتن و بردن، یه جایی نوشت، یه جایی خبر رو رسوند، به یه کسی‌ گفت که اون به بقیه برسونه،

کاش میشد وقتی‌ دارن یواشکی همسایه ت رو میبرن زندون، بعد بدون هیچ حکمی زیر تیغ اعدام، میتونستی تو یه لحظه بذاری خبر رو روی اینترنت، شاید یه مکثی یا تاخیر تو حکمش میشد، شاید میشد اینطوری حداقل جون یه عده شون رو نجات داد، یا کمکی‌ کرد که ساپورتشون کرد، خلاصه یه حرکتی مثل الان واسه هر کدومشون میشد کرد.

یعنی‌ اگه بویی

یا اینکه وقتی‌ خونه به خونه میومدن خونه‌ها رو میگشتن، جوون خونه رو میگرفتن، کتاب‌های خونه رو میبردن، و دیگه اثری از اون جوون نمی‌شد،

میشد یه خبری بدی، یه جایی بنویسی‌، تو وب لاگت بنویسی‌،، بالاترین بود، ، شاید میشد یه کاری کرد براشون، حتا با یه حرکت کوچیک اینطوری...

به نظرت اگه اینترنت بود،این همه فاجعه که اتفاق افتاده، همینطوری پیش میرفت؟؟

به نظرت اگه اولین موردش میرفت رو فیس بوک، وب سایت و خبر گذاری داخلی و خارجی‌ ،اون داستان‌ها همچنان ادامه میتونست پیدا کنه؟؟؟

کاش وقتی‌ اون اتاقات وحشتناک تو اون روز‌های سخت سال‌های ۶۰ اتفاق می‌افتاد ،همه تو هر لحظه میتونستند بفهمن، شاید با همین حرکت‌های کوچیک و بزرگی‌ که همین آدم‌ها با شیر کردن یه خبر به هم دیگه اطلاع میدان، شاید میشد جلوی یه سری از اون همه فاجعه که اتفاق افتاده رو گرفت.

مگه اون‌ها کی‌ بودن که تو زندون بودن اون روز ها؟ دقیقا به همین دلایلی که الان خیلی‌‌ها تو زندون هستن، و اون‌ها خیلی‌ راحت بدون هیچ دادگاهی‌، بدون هیچ وکیلی ،و بدون هیچ حکمی،بدون هیچ دیداری، بدون هیچ ... ذرّه‌ای حق دفاع از خودشون، رفتن زیر تیغه شکنجه، اعدام و تیربارون

وچند ماه بعد، حتا جنازه‌ای در کار نبود، فقط کاغذی یا تلفنی، یا خبری دم در، که بدونید که این سرنوشت بچه دردانه شما بوده.

و هیچ کس از اون اهالی شهر و روستا به جز اطرافیان نفهمیدن که چی‌ شد، چه اتفاقی افتاد، و در گذار سالیان، در گوشی به هم خبر دادن...