Saturday, May 9, 2009

کمی بی‌ ربط

-روزها می‌گذره و من هم این عمر رو دارم لحظه لحظه ش رو طی‌ می‌کنم.روز هأیی شاد ،غمگین ،پر استرس ،روز‌های انتظار ،انتظار یه خبر ،یه مسافر ،یه دوست ،یه نامه،

چقدر خوندن یه نامه دست نویس رو دوست دارم.این روز‌ها که همه چیز با ایمیل. ،ولی‌ تفاوت نامه دست نویس با ایمیل از زمین تا آسمون واسه من .

آخرین نامه‌ای که با پست رسید دستم ،تابستان سال ۷۵ بود .من رفته بودم همدان ،و یلدا واسم نامه نوشت ،از تهران به همدان ،!!یعنی‌ از شهریار به همدان!

خودم که یادم میاد خنده‌ام میگیره ،ولی‌ خیلی‌ خوب بود.کلی‌ تو نامه نوشتن روح هست انگار ،که یه جورایی دست خط اون آدم و مدل نوشتنش یه حرف هأیی جدا از متن نامه بهت میگه.ولی‌ تو ایمیل دست خطی‌ نیست ،پر رنگ شدن و کم رنگ شدن یه کلمه هأیی که شاید نشان از تاکید بیشتر داره و رو مرز احساس آدم حرکت میکنه رو از تو ایمیل نمیتونی‌ تشخیص بدی.مثلا کاغذ‌های عطری که یه بوی خوب میدن ،وقتی‌ روشون مینوشتی کلی‌ نامه ت بوی خوب میگرفت.یا اینکه وقتی‌ از روان نویس استفاده میکردی یا یه خودکار که خوب بنویسه.ولی‌ خوب تو ایمیل نمیتونی‌ از صفحه خوش بو استفاده کنی‌.یا اینکه با اون قلمی که دوست داری بنویسی‌

خیلی‌ قصد مقایسه ندارم .داشتم می‌گفتم روز هأیی می‌شه که منتظر یه نامه هستم از هر جأئی ،از هر کسی‌ که برام یه حرف‌های خوب بزنه ،از زندگی‌ بگه ،یه دو خط شعر بنویسه از حال هوای مهربانی بگه .

-این روزها وقتی‌ خبر‌ها رو میخونم ،ماهیچه‌های صورتم ،با خوندن هر خبر منقبض و منقبض تر می‌شه ،

به قول "خانوم روابط عمومی‌" از من میپرسه که می‌شه بگی‌ تو اون صفحه فارسی‌ چی‌ نوشته که هر روز صبح که مأیی ،میخندی وقتی‌ اون صفحه رو باز میکنی‌ یهو قیافه ت تغییر میکنه؟ بهش میگم این خبر امروز کشورم،!!میگه شما‌ها کشور پولداری هستید که نفت دارید و مردمتون همه اوضاع مالی‌ خوبی‌ دارن و اقتصاد تون هم که خوبه دارید موشک میفرستید هوا و کلی‌ پیشرفت علمی‌ دارید ، پس مشکل حتما ناراحتی‌ از اینکه آمریکا و اروپا تحریم تون کردن؟ موضوع انرژی هسته ای که شما‌ها دارید به خاطرش میجنگید؟؟!

با خودم تو دلم میگم ،بله یک کلمه هم از مادر عروس بشنویم!!

بابا عزیز دلم من از کجا واسه تو بگم ،،بهتره هیچی‌ بهش نگم و بذارم که تو خیال خودش فکر کنه که غم ما فقط اینه

بهش لبخند میزنم ،و فقط سرم رو تکون میدم.

-این چند روز یه سری اتفاقات تو اطرافم افتاده که کلی‌ دارم بهشون فکر می‌کنم،اینکه عملکرد آدم‌ها بستگی به شرایطی داره که توش هستن و همزمان بستگی به شرایط شخصی‌ خودشون داره که خب یه چیز مشخصی‌ آاه ،ولی‌ به نظر من اگه یه عملکرد غیر منتظره یا عجیب رو ازشون میبینی‌ حتما لازم هم نیست که یه اتفاق عجیب یا یه موقعیت خاص وجود داشته باشه که تصمیم خاص یا عملکرد خاصی‌ ازشون ببینی‌ که واست دور از ذهن باشه،فقط کافیهٔ که اون آدم تو سیکل پأیین روحی‌ خودش باشه ( که همه این سیکل رو داران که اثبات شده از نظر روانشناسی‌ که در هر ۲۸ روز همه یه پیک بالا (سطح انرژی بالاترین) و یه پیک پأیین(کمترین سطح انرژی) رو طی‌ می‌کنن).بعد یه اتفاق و شرایط نه خوشایند و غیر منتظره هم براش پیش بیاد ،(که معمولان تجربه نشون داده که موقع اینکه تو سیکل پأیین هستی‌ شرایط نه خوشایند رو خودت واسه خودت بیشتر ایجاد میکنی‌) بعد اون موقع می‌شه بدترین و شاید خطرناک‌ترین تصمیم‌ها رو تو زندگی‌ گرفت و خیلی‌ راحت می‌شه این کار رو کرد..یاد یه مقاله افتادم که دقیقا این نظریه روانشناسی‌ رو در موردش حرف زده بود و آمار میداد که مثلا رو چند گروه از آدم‌ها این رو تست کردن و دیدن که دقیقا روشون صدق میکنه.

خلاصه خواستم به خودم این یاد آوری رو بکنم که مواظب اون ۱۴ روز سیکل پأیین باشم!:)

-راستی‌ اینجا بهار اومده, اولین شکوفه رو امروز دیدم.

-واسه اولین بار بعد تابستون پارسال بدون ژاکت یا کاپشن رفتم بیرون!(این موضوع کمی‌ اصلا واسه اینجا نیست ،می‌شه رکورد زد که چند روز می‌شه بدون روپوش رفت بیرون)!!


3 comments:

عمو اروند said...

خوب مرجانی همشهری امشب گیرت آوردم. این چه رسم همشهری‌گری است که می‌آیی و چیزی به پین‌گلیش می‌نویسی که من با خواندنش مکافات دارم و نشانی از خود نگذاشته می‌روی؟
خوب اگر دوست داری آدرس بده تا برایت نامه‌ی کاغذی بنویسم. خط هم خیلی خوب است. ربطم را هم که کلی توصیف کرده‌ای. ممنون از مهرت!
نه دروغ می‌گویم که سالهاست دست به قلم نبرده‌ام و بهتر می‌دانم ماشین ‌کنم تا دستی بنویسم.
اگر چه دوستانی که حتا بندرت ای‌میلی می‌زنند، گله دارند که چرا نامه‌ای نمی‌نویسم. آخرآن‌ها نمی‌دانند که من با وجود پیری، فرزند زمانه‌ام.
باقی بقایت

atefeh said...

azizam inja in peak ajab chizie, gahi ke mano degh mide. rasty inja ham bahar oomade.

یلدا said...

خوبی بهار این که وقتی می آید دیگه امده با یک شکوفه یا با یک باغ شکوفه.منم نامه های پاکتی را خخیلی دوست دارم که وقتی از رسیدنش خیلی خوشحال میشی چنان با هیجان بازش میکنی که نصف نوشته ها هم با پاکت پاره میشه! از ان بهتر اینکه آن وقتها می توانستی از ذوق مشتلوقی هم به پستچی بدی که حالا نمیشه .می خواهی برات نامه پاکتی بفرستم؟دوست دارم خیلی یک عالم هم کاغذ کاهی خوشرنگ دارم