Tuesday, March 6, 2012

مردی که مدت هاست که دیگر عبای شکلاتی نمیپوشد

بابا یه رای داد و دل جماعتی رو برد با خودش . مال یه عده رو برد به صحرای کربلا و مال یه عده رو شکست و مال یه عده رو خوشحال کرد و.. خلاصه که این مرد همینطوریش رو دل همه تاثیر گذشته و می‌ذاره.

نکته تو اینه که:

کلا هر اتفاقی‌ می‌افته این مرد باید نظر بده.......

باید یه چیزی بگه، یه کاری بکنه..........

اگه زود بگه، باز دل یه عده می‌شکنه یه عده خوشحال........

اگه دیر بگه یه مدل دیگه دلبری میکنه.....

اگه نگه و ساکت بشینه یه جوری پاش گیره........

اگه بگه و اون‌جوری که من و تو دلمون نخواد بگه، باز قلب ما رو متروک میکنه(یعنی‌ باعث میشهِ قلب ما ترک بخوره).........

در مجموع کلا این آدم خیلی‌ دلبری میکنه و کرده و میکنه ولی‌ به مدل‌های مختلف...!!!!


پینوشت: نمیدونم چرا ما(شاید هم فقط من....) خلاصه اینکه نمیدونم چرا من/ما تو ذهنم یه قالبی واسه هر کس میسازیم ،بعد یه عکس تو یه فیگوری که دوست داریم از اون آدم میگیریم، میذاریمش تو اون قالب، بعد همش دوست داریم اون آدم رو در قالب اون عکس، و اون قالب تا آخر عمر آاش ببینیم.

اصلا ممکنه که اون آدم از اول اونی‌ نبوده که ما تصویر کرده بودیم.

اصلا ممکنه که خیلی‌ مثبت تر، متفاوت تر ،...اصلا یه مدل دیگه تر بوده ولی‌ من یه جور دیگه برداشت کردم یا تصویر و قضاوت جمعی‌ اون رو این شکلی‌ کرده...........

یا اصلا ممکنه که از اول قضاوت ما درست بوده، ولی‌ دلیل ندره که یه آدمی‌ رو تا آخر عمر آاش تو همون قالب اولیهٔ ببینیم. آدم‌ها با گذر زمان، شرایط، بعضی‌‌های زندگی‌ به شدت تغییر می‌کنن(این رو هر روز باید یکی‌ به خودم بگه)..........

در آخر اینکه چرا ما اینقدر دوست داریم حرکت همه رو بذاریم زیر ذره بین ، و بدون اینکه دلیل یه حرکت رو یا یه حرف اون آدم رو بشنویم با تانک از روش ردو بشیم یا ببریمش تا آسمان هفتم....


پی‌‌نوشت ۲: کلا سید، خودمونیم خیلی‌ هیجان به زندگی‌ ما وارد میکنی‌‌ها .. کلا هر بار یه حرکت جدید رو میکنی‌ که هیجان به زندگی‌ خمود و بی‌ استرس ما وارد میکنی‌.. ..


No comments: